قوله تعالى: إن الذین یأْکلون ایشان که مى‏خورند، أمْوال الْیتامى‏ مالهاى یتیمان، ظلْما به بیداد بیش از مزد کار، إنما یأْکلون فی بطونهمْ نارا


آن آتش است که در شکمهاى خویش مى‏خورند، و سیصْلوْن سعیرا (۱۰) آرى رسند ایشان بآتشى افروخته.


یوصیکم الله اندرز مى‏کند خداى شما را، فی أوْلادکمْ در کار فرزندان شما، للذکر مثْل حظ الْأنْثییْن پسر را چند بهره دو دختر، فإنْ کن نساء اگر این دختران باشند، فوْق اثْنتیْن دو یا بیش از دو باشند، فلهن ثلثا ما ترک ایشانراست دو سیک از آنچه مرده گذاشت، و إنْ کانتْ واحدة و اگر این دختر یکى باشد، فلها النصْف ویراست نیمه مال، و لأبویْه و پدر و مادر راست، لکل واحد منْهما السدس هر یکى را از آن شش یک، مما ترک از آنچه مرده گذاشت، إنْ کان له ولد اگر مرده را فرزندى بود، فإنْ لمْ یکنْ له ولد اگر مرده را فرزندى نبود، و ورثه أبواه و پدر و مادر بود که از روى میراث برند، فلأمه الثلث مادر را سیک بود، فإنْ کان له إخْوة اگر مرده را برادر است بیش از یکى، فلأمه السدس مادر را شش یک بود، منْ بعْد وصیة بعد از گزاردن وصیت است، یوصی بها که مرده آن وصیت کرده بود، أوْ دیْن و بعد از گزاردن اوام که گذاشته بود، آباوکمْ و أبْناوکمْ پدران شما و پسران شما، لا تدْرون شما ندانید، أیهمْ أقْرب لکمْ نفْعا که از شما کیست شما را نزدیک منفعت‏تر و بکار آمده‏تر، فریضة من الله این باز بریده ایست از خداى بر شما، إن الله کان علیما حکیما (۱۱) که الله دانایست راست دانش.


و لکمْ شما راست، نصْف ما ترک أزْواجکمْ نیمى از آنچه زنان شما گذارند، إنْ لمْ یکنْ لهن ولد اگر ایشان را فرزندى نبود، فإنْ کان لهن ولد اگر ایشان را فرزندى بود، فلکم الربع شما راچهار یک است، مما ترکْن از آنچه ایشان گذارند، منْ بعْد وصیة یوصین بها از پس وصیتى که کرده باشند، أوْ دیْن یا گزاردن اوامى که ماند از ایشان، و لهن الربع و ایشانراست چهار یک، مما ترکْتمْ از آنچه شما گذارید، إنْ لمْ یکنْ لکمْ ولد اگر شما را فرزندى نبود، فإنْ کان لکمْ ولد اگر شما را فرزندى بود، فلهن الثمن ایشان را هشت یک، مما ترکْتمْ از آنچه شما گذارید، منْ بعْد وصیة توصون بها از پس گزاردن وصیتى که کرده باشید، أوْ دیْن یا گزاردن اوامى که گذاشته باشید، و إنْ کان رجل و اگر مردى باشد که بمیرد، یورث که از وى میراث برند، کلالة که نه پدر بود در آن ورثه و نه فرزند، أو امْرأة یا زنى بود و له أخ أوْ أخْت و او را برادرى ماند از مادر یا خواهرى از مادر، فلکل واحد منْهما السدس هر یکى را ازیشان باشد شش یک، فإنْ کانوا أکْثر منْ ذلک اگر بیش از یکى باشند اولاد ام، که دو باشند یا بیشتر، فهمْ شرکاء فی الثلث در سه یک همه شریک یکدیگر باشند، منْ بعْد وصیة یوصى‏ بها أوْ دیْن از پس تنفیذ وصیت و قضاء دین غیْر مضار نه چنان که گزاردن وصیت گزند افکند بر ورثه، وصیة من الله این از خداى اندرزى است در فرمان بشما، و الله علیم حلیم (۱۲) و الله دانا است بردبار.


تلْک حدود الله این اندرزهاى خدایست عز و جل، و منْ یطع الله و رسوله و هر که فرمان برد خداى را و رسول وى را، یدْخلْه جنات در آرد او را در بهشتهایى تجْری منْ تحْتها الْأنْهار که میرود از زیر درختان آن جویهاى روان، خالدین فیها جاویدان جاى ایشان، آن و ذلک الْفوْز الْعظیم (۱۳) و آنست پیروزى بزرگ.


و منْ یعْص الله و رسوله و هر که نافرمان آید در خداى و در رسول وى، و یتعد حدوده و درگذرد از اندازه‏هاى وى، یدْخلْه نارا در آرد وى را در آتشى خالدا فیها جاویدان در آن، و له عذاب مهین (۱۴) و او راست عذابى خوار کننده و نومیدى پیش آرنده.